نصف النهار مبدا گنگ دژ یا گرینویچ
انسان همراه برای تعیین وقت معیارها و وسایل کاربردی را ابداع کردهاست. در طول تاریخ بشر ساعتهای مختلفی بدین منظور اختراع شده و به کار گرفته شده ، ساعتهای شنی، آفتابی، دیواری ، مچی و اخیراً ساعتهای هوشمند که البته کمترین کار آنها تعیین وقت است.
انسان همراه برای تعیین وقت معیارها و وسایل کاربردی را ابداع کردهاست. در طول تاریخ بشر ساعتهای مختلفی بدین منظور اختراع شده و به کار گرفته شده ، ساعتهای شنی، آفتابی، دیواری ، مچی و اخیراً ساعتهای هوشمند که البته کمترین کار آنها تعیین وقت است. اما در کنار ضرورت ساخت وسلیهای برای نشان دادن زمان ، ایجاد معیاری که اختلاف طلوع و غروب خورشید را در مناطق گوناگون ساماندهی نماید نیز حس میشده، گویی اینکه در طول تاریخ با دستیابی انسان به وسایل نقلیه پر سرعت این نیاز بیش از پیش حس میشد. چرا که این وسایل نقلیه پر سرعت به انسان این امکان را میداد تا به راحتی از محدوده خود خارج و با سفر در عرض جغرافیایی اختلاف ساعتی را درک نماید.
اما ایرانیان باستان که در طول تاریخ سرآمد سفرهای سریع و همچنین نجوم بودند این نیاز را پیش از تمدنهای دیگر حس کردند و راه حلی برای آن یافتند: آنها برای نخستین بار در تاریخ بشریت مفهوم نیمروز یا نصف النهار (نصف النهار در حقیقت دقیقاً ترجمه کلمه به کلمه واژه فارسی نیمروز است) را ایجاد کردند، بر این اساس آنها در ۴ هزار سال پیش کَنگ دژ که شهری بین سیستان و خراسان بود را به عنوان نصف النهار مبدا در نظر گرفتند و به فواصل معین ساعات را تنظیم کردند و در آنجا رصدخانهی ساختند.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحدید نهایات الاماکن در مورد گستردگی ایران گفته:
«و اکنون نخست می گویم : آبادانی زمین ، از جهت سیاست و گسترش فرمانروایی ، به هفت پاره گرد برابر تقسیم شده ، بدان گونه که شش دایره برابر دایره هفتم برابر آنها را در میان میگیرد . و سبب این گونه بخش کردن آن است که پادشاهان بزرگ در ایرانشهر جایگاه داشتند که عراق و فارس و جبال خراسان است .
و از ایشان بعضی در آغاز روزگار و پیش از آنکه مردمان در همه جا پراکنده شده باشند ، بر همه این کشور ها چیره شده بودند ، و ناگزیر بایستی در میانه جای گیرند تا رسیدن به کام ها برای ایشان هموار شود و آنچه که میخواستند به چنگ بیاورند آسان در درسترس داشته باشند : … و هریک از این قسمت های ( هفتگانه ) را کشور نامیدند ، و این کلمه از کلمه کش ( خط) فارسی برآمده است ، و تو گویی که این نامگذاری اشاره به آن است که این کشور ها چنان از یکدیگر جدا شدهاند که نگاشته را خط هایی( کشههایی) از یکدیگر جدا میکند.»
اساسا اطلاق نام نیمروز به سیستان در آن روزگار به دلیل وجود همین نصف النهار بوده است.
در تعریف نصف النهار مبدا باید گفت که یک نصف النهاری ست که طول جغرافیایی آن برابر صفر درجه است و براساس آن میتوان زمین را به دو نیمکره شرقی و غربی تقسیم کرد و ساعتهای دیگر مناطق زمین را براساس آن تنظیم کرد.
جالب است بدانید که انتخاب کنگ دژ به عنوان نیمروز یا نصف النهار مبدا توسط ایرانیان باستان بسیار هوشمندانه بوده چرا که تنها نقطه است که اگر ظهر برروی آن بایستیم تمام مناطق غربی و شرقی زمین در روز بر سر می بردند، چیزی که در مورد گرینویچ به عنوان نصف النهار مبدا در دوران مدرن به دلیل موقعیت جغرافیایی آن امکان پذیر نیست.
از نظر تاریخی نیز به طور مستند باید گفت که یونانیان نیز به دلیل در میانه و وسط قرار گرفتن ایران ، کشورمان را مدیکا، مدیا و مدس و مدین مینامیدند و واژه مدائن نیز در حقیقت تغییر شکل یافته این واژههای یونانی ست.
در سال ۱۸۸۴ برخلاف پیشینۀ تاریخی نیمروز ، گرینویچ به عنوان نصفالنهار مبدا در نظر گرفتهشد 🙁