اجتماعیدانستی هافرهنگ اجتماعی

همجنسگرایی چیست؟ آیا این گرایشی طبیعی است؟

کشف عوامل تأثیرگذار جدید بر روی موضوعات قدیمی لازمه‌ی بررسی‌های جدید برای کشف حکم جدید است. همجنس‌‌گرایی نیز از موضوعاتی است که عوامل مختلفی بر آن تأثیر می‌گذارد و بی‌توجهی به این عوامل ممکن است موجب انحراف حکم از مسیر طبیعی شود. این مفهوم تحت تأثیر عوامل فرهنگی، محیطی، پزشکی و ژنتیکی قرار دارد. بحث‌های فقهی و اخلاقی مبتنی بر انسان‌شناسی است که باید تلفیقی از انسان‌شناسی وحیانی و تجربی باشد.

در اینجا باید بگوییم که تجربه‌‌ی علمی با شرایطی قطع‌آور است و شانه‌ خالی کردن از آن عین عدم التزام به وحی است، زیرا عقل مسلماً در موضوع‌شناسی از سوی صاحب وحی حجت دانسته شده است. تجربه‌ی علمی نوعی به کارگیری عقل است که باید با روشی درست و در موضوع‌شناسی و نه اصدار حکم از آن بهره بگیریم.

عوامل در ایجاد گرایش به همجنس یا ژنتیکی هستند یا محیطی. منظور از محیطی در این مباحث هر عاملی است که جنبه‌ی ژنتیکی نداشته باشد. هیمر و کوپلند بارها تکرار کرده‌اند که نمی‌توانیم یک صفت شخصیتی را فقط به محیط یا به ژنتیک نسبت بدهیم بلکه این دو عامل در شکل‌گیری شخصیت مؤثر هستند (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۵۶). ولی به این دلیل که تا پیش از این نقش ژن‌ها ناشناخته بوده مطالعاتی در رابطه با نقش ژن‌ها انجام شده است.

البته این عوامل گاهی پزشکی و گاهی غیر پزشکی است. عوامل پزشکی گرایش به همجنس به چهار عامل منحصر می‌شود: عامل ژنتیک، عامل هورمونی، عامل روان‌پزشکی و عامل فیزولوژیکی. عامل اول ژنتیکی و عامل سوم و چهارم محیطی و عامل دوم برخی اوقات ژنتیکی و برخی اوقات محیطی است….

البته این عوامل گاهی پزشکی و گاهی غیر پزشکی است. عوامل پزشکی گرایش به همجنس به چهار عامل منحصر می‌شود: عامل ژنتیک، عامل هورمونی، عامل روان‌پزشکی و عامل فیزولوژیکی. عامل اول ژنتیکی و عامل سوم و چهارم محیطی و عامل دوم برخی اوقات ژنتیکی و برخی اوقات محیطی است. شاید در این عوامل نوعی تداخل مشاهده شود. این تداخل به جهت پیوستگی شدید بین جسم و روح در انسان است. از این جهت ممکن است این عوامل از یکدیگر متأثر باشند و با هم عمل کنند. در این پژوهش فقط بر عامل ژنتیکی تأکید شده است و بقیه‌ی عوامل به پژوهشی دیگر واگذار می‌شود.

در فضای بحث از گرایش به همجنس با مفاهیم متفاوتی برخورد می‌کنیم. این مفاهیم ممکن است با تسامح بر هم تطبیق شوند یا از هم تفکیک شوند. به نظر می‌رسد هنوز اصطلاح جاافتاده‌‌ای در این بحث وجود ندارد. در اینجا به سه واژه‌ی همجنس‌گرایی، همجنس‌خواهی و همجنس‌بازی اشاره خواهیم کرد. چون اصطلاح جاافتاده‌ای وجود ندارد ممکن است که ما بر اساس معانی لغویِ کلمه به دسته‌بندی افعال ذهنی و عینی این مقوله بپردازیم. اولاً فرض می‌گیریم که این سه واژه تداخل معنایی ندارند. دلیل فرض گرفتن این مسئله این است که ما در واقعیت با سه پدیده‌ی جدا روبرو هستیم. طبیعتاً هر پدیده‌ای باید معادل با واژه‌ای خاص باشد.

پسوند «گرایش» ناظر به امیال و انگیزه‌های ماست. پسوند «خواهش» ناظر به اراده و مرحله‌‌ای بعد از گرایش است. پسوند «بازی» ناظر به عمل و اقدام است.

پسوند «گرایش» ناظر به امیال و انگیزه‌های ماست. پسوند «خواهش» ناظر به اراده و مرحله‌‌ای بعد از گرایش است. پسوند «بازی» ناظر به عمل و اقدام است. این اصطلاح‌گذاری نیازی به استدلال از سوی دانشمندان و لغویین ندارد، بلکه اگر در واقعیت این سه مقوله اگر چه در ذهن قابل تفکیک باشند، تفکیک در اصطلاح کاری صحیح و مانع از مغالطه و ابهام در تعابیر خواهد بود. حتی اگر بنا بر آنچه در لغت آمده بخواهیم بین «گرایش» و «خواهش» این‌همانی ببینیم (دهخدا بدون تاریخ)، مسلماً بین «گرایش» و «بازی» کاملاً تفاوت وجود دارد و همین مقدار برای بررسی در این مقاله کفایت می‌کند.

توجه داشته باشیم که بسیاری از رفتارها فقط با توجه به نیت آن ممکن است که برچسب جنسی بودن داشته باشد. میل جنسی داشتن در بسیاری از رفتارها قابل تفکیک است. حتی به نظر می‌رسد ممکن است گفته شود عمل خاص جنسی (دخول) بر اساس میل به آزاررسانی و شکنجه صورت بگیرد و نه صرف میل جنسی. البته شاید برخی از مصادیق افعال را نتوانیم به راحتی در یک دسته بگنجانیم مثل درخواست زندگی مشترک و ازدواج با همجنس.

تبیین رابطه‌ی عامل ژنتیکی با گرایش به همجنس

عوامل ژنتیکی بر شخصیت و انسان‌ بودن او تأثیر دارد، البته این تأثیر را می­توان در تعامل با تأثیر عوامل محیطی دانست. دین هیمر (۱۹۵۱ ـ  م.) و پیتر کوپلند (۱۹۴۲ ـ ۲۰۰۶ م.) در کتاب نقش‌ ژنها در شکل‌گیری شخصیت به چاپ رساندند بر این یافته تأکید داشتند که احتمالاً شناخته‌ترین و بحث‌انگیزترین پژوهش ژنتیک جنسی، کشف ژن گرایش به همجنس است که در سال ۱۹۹۳ صورت پذیرفت (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۱۸ ـ ۲۱۹).

حداقل چهار امر جذابیت، تخیل، رفتار و شناسایی را اندازه‌گیری کنند و امتیاز نهایی برای یک فرد، متوسط امتیازی باشد که در این چهار زمینه به دست می­‌آید

روشی که ایشان در مطالعات خود در انستیتو ملی بهداشت به کار بستند این بود که حداقل چهار امر جذابیت، تخیل، رفتار و شناسایی را اندازه‌گیری کنند و امتیاز نهایی برای یک فرد، متوسط امتیازی باشد که در این چهار زمینه به دست می­‌آید (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۲۰).

نتیجه پژوهش یاد شده این شد که ارتباط ژنتیکی در قسمتی از بازوی بلند کروموزوم X به نام Xq28 پیدا شد که در نوک قسمت طولانی کروموزوم X قرار داشت. تحقیقات نشانه از ۸۳ درصد شراکت بود که به طور قابل توجهی بالاتر از ۵۰ در صد اشتراک ژنتیکی است که انتظار می‌رفت در آنجا وجود داشته باشد. نتایج این تحقیق در مقاله‌ای توسط این دو دانشمند آمریکایی با عنوان «ارتباط ژنتیکی بین نشانه‌های DNA  بر روی کروموزوم X و گرایش جنسی در مردان» در مجله‌ی Science در جولای سال ۱۹۹۳ به چاپ رسید (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۳۲).

دو انتقاد اساسی بر این مقاله مطرح شد. اول: نتایج کشف شده فقط بر اساس یک آزمایش و بر روی یک جمیعت ویژه از مردان همجنس‌گرا بود. چاریس پاترسون آزمایش را بر روی گروهی دیگر انجام داد و با دو روش مختلف آمارها بررسی شد که نتایج یکسان بود. دوم: آزمایش این نکته را مورد توجه نداشته است که برادران غیر همجنسگرا فاقد ژن همجنس‌گرایی هستند. به همین جهت آزمایش دوباره با شرکت دادن برادران غیر همجنس‌گرا تکرار شد و نتایج تأیید مستقلی بود که Xq28 درگرایش جنسی ـ هم گرایش به همجنس و هم گرایش به جنس مخالف ـ درگیر بود (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۳۳ ـ ۲۳۴).

شواهد بسیار قوی وجود دارد، که نوعی ژن و یا ژن‌هایی با Xq28 در گرایش جنسی مرد ارتباط دارد. ولی این مسئله هنوز نیازمند تأیید است. البته در سال ۱۹۹۵ مطالعاتی نتایج آزمایش‌های ما را تأیید کردند (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۳۵, اسمیت, و غیره ۱۳۹۰, ۴۰۰, اسدورو ۱۳۸۹, ۳۹۳ ـ ۳۹۴).

نتیجه اینکه گرایش به همجنس در مردان کاملاً وابسته به ژنتیک است، البته عامل محیطی نیز در رشد، بروز و کنترل آن دخیل است. در زنان چنین وابستگی کمتر است و این گرایش در آنان بیشتر متأثر از محیط است….

نتیجه اینکه گرایش به همجنس در مردان کاملاً وابسته به ژنتیک است، البته عامل محیطی نیز در رشد، بروز و کنترل آن دخیل است. در زنان چنین وابستگی کمتر است و این گرایش در آنان بیشتر متأثر از محیط است (هیمر و کوپلند ۱۳۸۲, ۲۲۸). پس داشتن این گرایش امری است سرشتی، طبیعی و ژنتیکی.

در مطالعاتی که مبتنی بر مصاحبه است و نه مطالعات ژنتیکی نیز شواهدی برای ژنتیکی و سرشتی بودن چنین گرایشی وجود دارد. در این مطالعات آمده است: «مقدمه‌ی گرایش همجنس‌گرایانه‌ی فرد در بزرگسالی، احساس همجنس‌گرایانه است، نه فعالیت همجنس‌گرایانه.» بنابراین هر گونه نظریه‌ی رفتاری ساده و مبتنی بر یادگیری در مورد گرایش جنسی افراد رد می‌شود، از جمله این روایت عامیانه که می‌گوید: فرد بر اثر اغفال شدن از جانب یک همجنس… همجنس‌گرا می‌شود.» (اسمیت, و غیره ۱۳۹۰, ۲: ۳۹۹). البته باید توجه داشت که این دانشمندان منکر زنده ‌شدن زمینه‌ی بروز ژن خفته نیستند. یعنی ممکن است کسی ژن همجنس‌گرایی را داشته باشد، ولی به جهت عدم وجود محیط مناسب هیچ‌وقت حداقل به صورت کامل بروز نکند و فرد در عمل همجنس‌گرا نشود. ولی کسی که هیچ زمینه‌ی ژنتیکی ندارد بر اثر یک اغفال چنین گرایشی نخواهد داشت. پس کسی که این عامل ژنتیک مؤثر را ندارد حتی اگر بخواهد نمی‌تواند در خود این گرایش را ایجاد کند گر چه ممکن است خواهان آن باشد یا عملاً به آن اقدام کند. نکته‌ی دیگری که هست این است که چنین عملی با شخصی که چنین گرایشی ندارد موجب ایجاد این گرایش نمی‌شود ولی ممکن است موجب آسیب‌های روانی دیگر شود.

بروز احساسات شهوانی در مردان و زنان همجنس‌گرا به اشخاص همجنس خود به هیچ وجه ارادی‌تر از بروز احساسات شهوانی در مردان و زنان دگرجنس‌گرا به افراد جنس مخالف نیست (اسمیت, و غیره ۱۳۹۰, ۲: ۳۹۹). بنابراین به جای تلاش برای تغییر در این گرایش و فرافکنی در مورد آن باید برای آن برنامه‌ریزی مناسب انجام داد.

در مطالعات و برنامه‌ریزها باید توجه داشته باشیم که گرایش جنسی پیوستاری است که یک سر آن دگرجنس‌خواهی محض است و سر دیگرش، همجنس‌خواهی محض و تلقی یا این یا آن به کنار گذاشته شده است. کینسی، پومروی و مارتین (۱۹۴۸) این پیوستار را با یک مقیاس صفر (دگرجنس‌خواهی محض) تا شش (همجنس‌خواهی محض) نشان دادند (سانتراک ۱۳۸۸, ۸۴). به نظر می‌رسد همین مقیاس در رابطه با گرایش به مفعول بودن و فاعل بودن در عمل جنسی همجنس‌خواهانه وجود دارد، جالب این که این قضیه هم در مورد مردان و هم در مورد زنان همجنس‌گرا صادق است. این دو مقیاس باید در تحقیقات مورد توجه قرار گیرد. حکم کسی که هر دو گرایش را دارد و کسی که یک گرایش را به صورت محض دارد ممکن است متفاوت باشد. حکم کسی طبق گرایش خود عمل می‌کند و کسی که بر خلاف گرایش خود ممکن است متفاوت باشد. همچنین برنامه‌ریزی برای کسی که خواسته‌های فاعلانه دارد با کسی که خواسته‌های مفعولانه دارد می‌تواند متفاوت باشد.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. اسدورو, لستر. روانشناسی. چاپ سوم. با ترجمه جهانبخش صادقی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت), ۱۳۸۹.
  3. اسمیت, ادوارد ای., سوزان نولن هکسما, باربارا ل. فردریکسون, جفری ر. لافتوس, داریل ج. بم, و استیفن مارن. زمینه روانشناسی اتکینسون هیلگارد. با ترجمه حسن رفیعی و محسن ارجمند. تهران: انتشارات ارجمند, ۱۳۹۰.
  4. دهخدا, علی اکبر. لغتنامهی دهخدا.
  5. سانتراک, جان دبلیو. زمینهی روانشاسی. چاپ چهارم. با ترجمه مهرداد فیروزبخت. تهران: مؤسسه‌ی خدمات فرهنگی رسا, ۱۳۸۸.
  6. هیمر, دین, و پیتر کوپلند. نقش ژنها در شکلگیری شخصیت. چاپ اول. با ترجمه علی متولی زاده اردکانی. جلد ۱. تهران: انتشارات چهر, ۱۳۸۲.
برچسب ها
ازدواج همجنس موضوع‌شناسی همجنس بازی همجنس‌‌گرایی

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن